خلاصه کتاب نهضت های اسلامی در ۱۰۰ سال اخیر | مطهری

خلاصه کتاب بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر ( نویسنده مرتضی مطهری )
کتاب «بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر» اثر ارزشمند استاد شهید مرتضی مطهری، چراغ راهی برای شناخت عمیق جنبش های فکری و عملی در جهان اسلام معاصر است. این کتاب که در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در فضای پرشور آن ایام به نگارش درآمد، ریشه ها، ماهیت، اهداف، رهبری و به ویژه آفات نهضت های اسلامی را با نگاهی تحلیل گرانه بررسی می کند و راهی برای فهم بهتر وقایع صد سال اخیر جهان اسلام و به خصوص انقلاب شکوهمند ایران پیش روی خواننده قرار می دهد.
استاد مطهری در این اثر، با بصیرتی کم نظیر، نه تنها به تشریح جریان های مهم اصلاحی می پردازد، بلکه نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدات پیش روی این حرکت ها را با دیدی جامع نگرانه به تصویر می کشد. این کتاب در اصل قرار بود یک خطابه عمومی باشد که به دلیل ممانعت رژیم پهلوی ایراد نشد و سپس به صورت مکتوب منتشر گردید، تا اندیشه های عمیق استاد در زمینه اصلاح طلبی و بیداری اسلامی به دست آیندگان نیز برسد. مطالعه این خلاصه، دروازه ای است به دنیای فکری استاد مطهری در زمینه شناخت نهضت های اسلامی و نقش آن در مسیر تاریخی منطقه و جهان.
درک مفهوم اصلاح طلبی در اندیشه شهید مطهری
در آغازین فصل های کتاب «بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر»، استاد مطهری به تبیین دقیق مفهوم «اصلاح» و جایگاه آن در تفکر اسلامی می پردازد. او معتقد است که اصلاح در فرهنگ قرآنی، نقطه مقابل «افساد» است؛ واژه ای که بارها در کنار مفهوم متضاد خود به کار رفته تا معنای آن بهتر درک شود، درست مانند واژگانی چون توحید و شرک، اتحاد و اختلاف، و علم و جهل. اصلاح به معنای سامان بخشیدن و از نابسامانی خارج کردن است، مفهومی که در سطح اجتماع، به «اصلاح اجتماعی» اطلاق می شود.
واژه اصلاح و ابعاد آن
استاد مطهری تاکید دارد که اصلاح طلبی، روحیه ای ذاتی در اسلام است. هر مسلمانی به حکم دین داری اش، اصلاح طلب است یا لااقل از اصلاح طلبی حمایت می کند. این روحیه نه تنها به عنوان یک شأن پیامبری در قرآن کریم مطرح شده است، بلکه مصداق بارز «امر به معروف و نهی از منکر» نیز به شمار می آید؛ اصلی که از ارکان تعلیمات اجتماعی اسلام است. به همین دلیل، هر اقدام اصلاحی در جامعه، تحت لوای امر به معروف و نهی از منکر قرار می گیرد.
در عین حال، استاد شهید میان «خدمت» و «اصلاح اجتماعی» تمایز قائل می شود. هر خدمتی لزوماً اصلاح اجتماعی نیست. مثلاً، اختراع داروی سل یا سرطان، خدمتی بزرگ به بشریت است، اما اصلاح اجتماعی به شمار نمی آید، چرا که اصلاح اجتماعی به معنای دگرگون ساختن جامعه در جهتی مطلوب و ریشه ای است؛ کاری که پزشک به تنهایی انجام نمی دهد. همچنین، ارزش هر شخصیتی صرفاً به میزان دخالت او در اصلاحات اجتماعی سنجیده نمی شود، اگرچه مشارکت در این امر بسیار با اهمیت است.
در تاریخ اسلام، جنبش های اصلاحی متنوعی ظهور کرده اند. برخی از این جنبش ها صرفاً «فکری» بوده اند، مانند نهضت امام محمد غزالی که در پی احیای علوم اسلامی و اندیشه های دینی بود. گروهی دیگر «اجتماعی» بودند، نظیر نهضت سربداران که حرکتی اجتماعی علیه حکام زمانه به شمار می رفت. اما برخی نهضت ها، هم «فکری» و هم «اجتماعی» بودند، مانند نهضت اخوان الصفا که هم به تربیت اندیشه و هم به تغییر ساختارهای اجتماعی توجه داشت. این تقسیم بندی به درک عمیق تر انواع اصلاحات و تأثیرات آن ها در جامعه اسلامی کمک می کند.
پیشگامان بیداری اسلامی در جهان اهل سنت از دید مطهری
در بخش دوم کتاب، استاد مطهری به بررسی شخصیت های محوری و پیشگامان نهضت های اصلاحی در جهان اهل سنت می پردازد. این بخش، نقشی کلیدی در شناخت ریشه های بیداری اسلامی و تحلیل سیر تحولات فکری در کشورهای اسلامی ایفا می کند.
سید جمال الدین اسدآبادی: معمار بیداری اسلامی
سید جمال الدین اسدآبادی، که با عنوان «سلسله جنبان نهضت های اصلاحی صد ساله اخیر» شناخته می شود، جایگاهی بی بدیل در تفکر استاد مطهری دارد. سید جمال، آغازگر بیداری در کشورهای اسلامی بود و دردهای مزمن جامعه مسلمین، یعنی استبداد داخلی و استعمار خارجی، را با واقع بینی خاصی تشخیص داد و راه حل هایی برای آن ها ارائه کرد. نهضت او هم فکری و هم اجتماعی بود و هدفش ایجاد رستاخیزی در اندیشه ها و نظامات زندگی مسلمانان بود. او از یک شهر یا کشور فراتر رفت و به آسیا، اروپا و آفریقا سفر کرد تا از نزدیک با ماهیت جریان ها و شخصیت ها آشنا شود و تا قلب سپاهیان نفوذ کند.
سید جمال برای مبارزه با استبداد و استعمار، آگاهی سیاسی و مشارکت فعالانه مسلمانان در سیاست را ضروری می دانست. او بازگشت به اسلام نخستین و حلول مجدد روح واقعی اسلام در کالبد نیمه جان مسلمانان را فوری و حیاتی می شمرد. بدعت زدایی و مبارزه با خرافات را شرط این بازگشت می دانست و بر اتحاد اسلام تأکید می کرد. سید جمال، دست های پیدا و پنهان استعمارگران را در ایجاد نفاق مذهبی و غیرمذهبی می دید و با خودباختگی مسلمانان در برابر غرب مبارزه می کرد و روح جهاد و مبارزه را در کالبد جامعه اسلامی می دمید.
از امتیازات سید جمال، درک عمیق او از تفاوت روحانیت شیعه و سنی بود. او می دانست که روحانیت سنی، نهادی مستقل نیست و وابسته به حکومت هاست، اما روحانیت شیعه، نهادی مستقل و قدرتی ملی است که همواره در کنار مردم و در برابر حکمرانان بوده است. از این رو، در جوامع شیعه، ابتدا به سراغ علما رفت و آنان را آگاه ساخت. این رویکرد تأثیر چشمگیری در جنبش هایی مانند نهضت تنباکو و مشروطیت ایران داشت. امتیاز دیگر سید جمال، تجددگرایی معتدل او بود. او مسلمانان را به فراگیری علوم و فنون جدید فرامی خواند، اما آنان را از پیوستن به مکتب های فکری غربی برحذر می داشت.
شیخ محمد عبده: رویکرد اصلاح تدریجی
شیخ محمد عبده، شاگرد و مرید سید جمال، دومین شخصیت مهم اصلاح طلب در جهان اهل سنت است. او نیز دردهای جامعه اسلامی را همچون استادش تشخیص می داد، اما تفاوت عمده او با سید جمال در رویکرد اصلاحی اش بود. عبده، برخلاف سید جمال که اندیشه ای انقلابی داشت، طرفدار اصلاح تدریجی بود. او معتقد بود که آموزش و تربیت دینی جامعه بر آموزش و پرورش سیاسی و هرگونه حرکت سیاسی تقدم دارد. او بیشتر بر بحران اندیشه مذهبی مسلمانان در مواجهه با تمدن جدید و مقتضیات زمان متمرکز بود و در پی کشف ضوابطی بود که جلوی افراط و تفریط را بگیرد و مسائلی مانند فقه مقارن، دخالت مبانی فلسفی حقوق در اجتهاد و ایجاد نظام حقوقی جدید را مطرح کرد.
عبدالرحمن کواکبی: اندیشمند ضد استبداد
عبدالرحمن کواکبی، سومین قهرمان اصلاح در جهان اهل سنت است که با استبداد ترکان عثمانی در سوریه مبارزه می کرد. او نیز مانند سید جمال، آگاهی سیاسی را برای مسلمانان واجب می دانست و معتقد بود که هیچ رژیم سیاسی، به تنهایی قادر به جلوگیری از استبداد نیست؛ بلکه شعور و آگاهی سیاسی و اجتماعی مردم و نظارت آن ها بر کار حاکمان، برای مهار اژدهای استبداد ضروری است. کواکبی به همبستگی دین و سیاست سخت پایبند بود و اسلام را یک دین سیاسی می دانست. او تأکید می کرد که اگر مفهوم حقیقی کلمه توحید، یعنی «لا اله الا الله»، به درستی درک شود، مسلمانان به استوارترین سنگرهای ضد استبدادی دست خواهند یافت. او آزادی را بر نظم مقدم می شمرد و دین را عامل ارزشمندی برای دستیابی به آزادی واقعی و بیدارکننده حس سیاسی می دانست.
محمد اقبال لاهوری: فیلسوف خودی و شاعر بیداری
محمد اقبال لاهوری، فیلسوف و شاعری که اندیشه های اصلاحی اش فراتر از مرزهای کشورش رفت، از دیگر قهرمانان اصلاح در جهان اسلام است. یکی از مزایای اقبال، شناخت عمیق او از فرهنگ غرب و فلسفه های اجتماعی و فکری آن بود، اما با این حال، مسلمانان را از هرگونه شیفتگی نسبت به غرب برحذر می داشت. او «اجتهاد» را موتور حرکت اسلام می دانست و برخلاف بسیاری از تحصیل کرده های غرب، شخصیتی معنویت گرا و مرد عمل و مبارزه بود که در تأسیس کشور پاکستان نقش داشت. فلسفه «خودی» او، بر بازیافت هویت واقعی اسلامی تأکید داشت، زیرا معتقد بود شرق اسلامی هویت خود را از دست داده است.
نقص کار اقبال از دید مطهری، دو مورد است: نخست، آشنایی سطحی او با فرهنگ اسلامی، فلسفه اسلامی و معارف دینی. دوم، عدم سفر به کشورهای اسلامی و عدم شناخت نزدیک از اوضاع و جریان ها، که منجر به اشتباهات فاحش در ارزیابی هایش، مانند اصلاحی پنداشتن وهابیت و بهائیت، شده بود.
چرایی افول اندیشه اصلاح در جهان اهل سنت
استاد مطهری در کتاب خود به این پرسش مهم پاسخ می دهد که چرا اندیشه اصلاح در جهان اهل سنت پس از سید جمال، عبده و کواکبی دچار افول و انحراف شد. او ریشه این افول را در گرایش شدید مدعیان اصلاح به وهابیت و گرفتار آمدن در دایره تنگ اندیشه های محدود این مسلک می داند. سلفی گری، تا جایی پیش رفت که بازگشت به اسلام نخستین را به معنای بازگشت به حنبلی گری، که قشری ترین مذاهب اسلامی است، تفسیر کرد. این رویکرد، مانع از بسط و توسعه اندیشه های اصلاحی و پویایی فکری در جهان اهل سنت شد.
استاد شهید مرتضی مطهری بر این باور بود که روح اصلاح خواهی در اکثریت مردم پدید آمده است، الهامی که او را به اختصاص بحث خود به اصلاح طلبی، به خصوص در صد سال اخیر، وامی داشت.
حرکت های اصلاحی در جهان تشیع و امتیازات آن
با وجود آنکه سید جمال الدین اسدآبادی به عنوان سلسله جنبان نهضت های اصلاحی در جهان اسلام، خود شیعه و ایرانی بود، اما استاد مطهری به تفصیل به بررسی حرکت های اصلاحی در جهان تشیع می پردازد و برتری های آن را نسبت به جنبش های اهل سنت نمایان می سازد.
برتری های روحانیت شیعه در رهبری نهضت ها
در تاریخ جهان تشیع، نهضت های اصلاحی، به ویژه نهضت های ضد استبدادی و ضد استعماری، بیشتر و اساسی تر به وقوع پیوسته است. جنبش هایی نظیر نهضت تنباکو به رهبری آیت الله میرزا حسن شیرازی که منجر به لغو امتیاز تنباکو شد، یا انقلاب عراق علیه قیمومیت انگلیس که به استقلال عراق انجامید، و یا قیام مشروطیت ایران که رژیم سلطنتی استبدادی را به مشروطه تبدیل کرد، و در نهایت انقلاب اسلامی ایران، همگی به رهبری روحانیت شیعه به ثمر رسیده اند.
استاد مطهری دلیل این تفاوت و موفقیت بیشتر روحانیت شیعه را در «نظام خاص روحانیت شیعه و سنی» می داند. او توضیح می دهد که روحانیت سنی، غالباً به صورت ابزاری در دست حکام خود درآمده و به دلیل وابستگی به قدرت های حاکم، قادر نیست علیه آن ها قد علم کند و توده های مردم را به دنبال خود بکشاند. برای نمونه، شخصیتی مانند شیخ محمد عبده برای احراز منصب افتا، نیاز به ابلاغ خدیو مصر داشت.
اما روحانیت شیعه در ذات خود یک نهاد مستقل است. این استقلال نه تنها از نظر روحی و معنوی به خدا متکی است، بلکه از نظر اجتماعی نیز به قدرت و حمایت مردم وابسته است. روحانیت شیعه از دستگاه حاکمه مستقل بوده و برخلاف روحانیت سنی، استعداد ذاتی برای انقلابی شدن و رهبری جنبش های مردمی را دارا بوده است. این استقلال و اتکا به مردم، عامل اصلی موفقیت رهبران شیعه در به ثمر رساندن نهضت های بزرگ تاریخی است. استاد مطهری از شخصیت های برجسته ای چون آیت الله بروجردی، علامه شیخ محمدحسین کاشف الغطاء، علامه سید محسن عاملی، سید شرف الدین عاملی و به خصوص علامه نائینی به عنوان اندیشمندان اصلاحی در جهان تشیع یاد می کند.
تحلیل عمیق نهضت اسلامی ایران
کتاب «بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر»، به طور ویژه ای بر نهضت اسلامی ایران متمرکز است. استاد مطهری این نهضت را عمیق تر و وسیع تر از سایر جنبش های اسلامی معاصر می داند و به تحلیل چهار محور اصلی آن می پردازد: ماهیت، هدف، رهبری و آفات.
ماهیت نهضت ایران: از جنس نهضت های پیامبران
استاد مطهری تأکید می کند که ماهیت انقلاب اسلامی ایران، هرگز با ماهیت انقلاب کبیر فرانسه یا انقلاب اکتبر روسیه یکسان نیست. او این نهضت را «از تیپ نهضت های پیامبران» می داند؛ نهضتی که برخاسته از «خداآگاهی» و ریشه در اعماق فطرت بشر دارد و از ضمیر باطن انسان سرچشمه می گیرد. این نهضت، طرفدار حق و حقیقت و دشمن باطل و پوچی است. این بیداری خداجویانه و ارزش های متعالی انسانی، انگیزه اصلی مبارزه با ظلم و بیداد را تشکیل می دهد و ریشه ای اصولی و مسلکی دارد، نه صرفاً عقده های روانی یا شخصی.
ریشه های این نهضت را باید در نیم قرن اخیر جامعه ایران جستجو کرد؛ نیم قرنی که در آن، جامعه اسلامی ایران با استبدادی خشن، نفوذ استعمار نو، تلاش برای دور نگه داشتن دین از سیاست، کوشش برای بازگرداندن ایران به جاهلیت قبل از اسلام (نظیر تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی)، تغییر فرهنگ اسلامی، تبلیغ مارکسیسم دولتی، کشتارهای بی رحمانه و شکنجه های سیاسی، تبعیض و افزایش شکاف طبقاتی، تسلط عناصر غیرمسلمان بر مسلمانان، نقض آشکار قوانین اسلامی و مبارزه با ادبیات فارسی اسلامی روبرو شد. این عوامل، وجدان مذهبی جامعه را جریحه دار کرده و آن را به عقده هایی مستعد انفجار تبدیل کرده بود. در این میان، روحانیت آگاه، شجاع و مبارز ایران به پا خاست و نسل به ستوه آمده از ناهنجاری ها، که از غرب زدگی و شرق گرایی سرخورده و با تعالیم نجات بخش اسلام آشنا شده بود، ندای روحانیت را با تمام وجود لبیک گفت.
اهداف نهضت اسلامی ایران
یک نهضت اسلامی نمی تواند از نظر هدف محدود باشد، زیرا اسلام در ذات خود یک «کل تجزیه ناپذیر» است و با دستیابی به یک یا چند هدف محدود پایان نمی پذیرد. نهضت اسلامی ایران، در مرحله اولیه خود هدف «نفی و انکار و درهم کوبیدن استبداد و استعمار» را دنبال می کرد، اما پس از آن به مرحله «سازندگی و اثبات» رسید و اهداف عمیق تر و بلندمدت تری را پی گرفت.
استاد مطهری اهداف کلی این نهضت را در چهار عبارت مهم از امام حسین (ع) خلاصه می کند:
- «نَرُدَّ المعالمَ مِنْ دینكَ» (بازگرداندن نشانه های محو شده راه خدا): این یعنی بازگشت به اسلام نخستین و راستین، از میان بردن بدعت ها و جایگزین کردن سنت های اصیل اسلامی. این هدف به پاک سازی اندیشه های انحرافی و احیای هویت اصیل اسلامی می پردازد.
- «نُظهِرَ الاِصلاحَ فی بِلادِكَ» (ظاهر ساختن اصلاح آشکار در شهرهای تو): به معنای تحول بنیادین در اوضاع زندگی مردم و ایجاد تغییرات ملموس و چشمگیر در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی. این هدف به اصلاح عملی و مادی جامعه نظر دارد.
- «یأمَنَ المظلومونَ مِنْ عبادِكَ» (امان یافتن مظلومان از بندگان تو): این عبارت بر اصلاح در روابط اجتماعی انسان ها، مبارزه با ظلم و ستم و برقراری عدالت در میان اقشار مختلف جامعه تأکید دارد، به طوری که مظلومان در امان باشند.
- «تُقامَ المُعطَّلَةُ مِن حُدودِكَ» (برپا داشته شدن حدود تعطیل شده خدا): به معنای تحولی ثمربخش و اسلامی در نظامات مدنی و اجتماعی جامعه. این هدف بر اجرای قوانین و احکام الهی در تمام ابعاد زندگی اجتماعی و سیاسی تمرکز دارد.
به اعتقاد مطهری، هر مصلحی که موفق به عملی ساختن این چهار اصل شود، به حداکثر موفقیت در راه اصلاح دست یافته است.
رهبری نهضت: ویژگی ها و ضرورت ها
استاد مطهری بر این باور است که هر نهضتی نیازمند رهبر و رهبری است و نهضت اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست. افرادی می توانند عهده دار چنین رهبری شوند که علاوه بر شرایط عمومی، دارای ویژگی های خاصی باشند:
- اسلام شناسی عمیق: رهبر باید در متن فرهنگ اسلامی پرورش یافته باشد و با اهداف، فلسفه اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و معنوی اسلام کاملاً آشنا باشد. تسلط کامل بر قرآن، سنت، فقه و معارف اسلامی از الزامات اوست.
- آگاهی به زمان: علاوه بر شناخت گذشته و اصول اسلامی، رهبر باید به نیازهای روز و مقتضیات زمان نیز آگاه باشد و مسائل معاصر را درک کند.
- شجاعت و مبارزه: رهبری نهضت نیازمند شجاعت بی نظیر برای مقابله با موانع و مبارزه با دشمنان است.
به همین دلیل، استاد مطهری معتقد است که تنها روحانیت است که می تواند نهضت اسلامی را رهبری کند. فرهنگ غنی و عظیم اسلامی پشتوانه این نهضت است و علمای اسلامی که متخصص در این فرهنگ هستند و به زمان آگاهند، توانایی و تکلیف رهبری نهضت را دارند. او در پاسخ به برخی روشنفکران که ضرورت انتقال رهبری از روحانیت به طبقه ای به اصطلاح روشنفکر را مطرح می کردند، می گوید: اسلام در ذات خود یک «حقیقت» است نه یک «مصلحت»؛ یک «هدف» است نه یک «وسیله». تنها افرادی می توانند از این منبع انرژی بهره برداری کنند که به اسلام به چشم حقیقت و هدف بنگرند، نه به چشم مصلحت و ابزار. رهبری امام خمینی (ره) نمونه بارز و حسنه الهی است که خداوند به قرن ما عنایت فرموده است.
آفات و چالش های نهضت های اسلامی از دیدگاه شهید مطهری
استاد مطهری در فصلی مهم از کتاب، به آفات و چالش هایی می پردازد که ممکن است هر نهضت اسلامی را تهدید کند و وظیفه رهبری نهضت را پیشگیری و در صورت لزوم، آفت زدایی می داند. غفلت از این آفات می تواند نهضت را عقیم ساخته یا به ضد خود تبدیل کند.
نفوذ اندیشه های بیگانه
استاد مطهری نفوذ اندیشه های بیگانه را از بزرگ ترین آفات می شمارد که از دو طریق رخ می دهد:
- از طریق دشمنان: هنگامی که یک نهضت اجتماعی اوج می گیرد و جاذبه پیدا می کند، پیروان مکاتب دیگر برای رخنه و پوساندن آن از درون، اندیشه های بیگانه و مغایر با روح آن مکتب را وارد می کنند. این پدیده را در قرون اولیه اسلام نیز می توان مشاهده کرد که تحریفاتی چون اسرائیلیات، مجوسیات و مانویات وارد اندیشه های اسلامی شدند.
- از طریق دوستان و پیروان ناآگاه: گاهی پیروان خود مکتب، به دلیل ناآشنایی درست با مبانی، مجذوب نظریات بیگانه می شوند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن ها را رنگ مکتب می زنند. نظریات فلاسفه یونانی، آداب و رسوم ایرانی و تصوف هندی از جمله این موارد است که به عنوان خدمت، اما به دلیل ناآگاهی، وارد اندیشه های اسلامی شدند.
تجددگرایی افراطی (افراط و تفریط)
پرهیز از افراط و تفریط در هر کاری دشوار است. برخی به قدری عوام زده هستند که معیارشان سلیقه عوام است و تنها به گذشته می نگرند. اما گروهی دیگر که به مسائل روز و آینده توجه دارند، متأسفانه سخاوتمندانه از اسلام مایه می گذارند و به نام «اجتهاد آزاد»، سلیقه و روح حاکم بر زمان را معیار اسلام قرار می دهند، به جای اینکه اسلام را معیار حق و باطل زمانه بدانند. این تجددگرایی افراطی، که در شیعه و سنی وجود داشته، به معنای «آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه هست» است تا اسلام را باب طبع زمانه کنند. این یک آفت بزرگ است که وظیفه رهبری نهضت مقابله با آن است.
ناتمام گذاشتن نهضت
تاریخ نهضت های اسلامی صد ساله اخیر، یک نقیصه را در رهبری روحانیت نشان می دهد: روحانیت، نهضت ها را تا مرحله پیروزی بر خصم ادامه داده، اما پس از آن، به کار خود رفته و نتیجه زحمات آن ها را دیگران یا حتی دشمنان به خود اختصاص داده اند. نمونه آن انقلاب عراق است که با پایمردی روحانیت شیعه به ثمر رسید، اما روحانیت از ثمره آن بهره برداری نکرد و یا مشروطیت ایران که روحانیت آن را به ثمر رساند، اما ادامه نداد. استاد مطهری تأکید می کند که نهضت اسلامی ایران در حال حاضر در مرحله نفی و انکار است و پس از آن باید به مرحله سازندگی و اثبات برسد.
رخنه فرصت طلبان
نفوذ افراد فرصت طلب در درون یک نهضت، از آفات بزرگ هر جنبشی است. وظیفه رهبران اصلی این است که راه نفوذ و رخنه این افراد را سد کنند. در مراحل اولیه و دشوار نهضت، بار آن بر دوش افراد مؤمن و فداکار است. اما همین که نهضت به ثمر نشست یا نشانه های باردهی آن آشکار گشت، فرصت طلبان پیدا می شوند و تدریجاً انقلابیون مؤمن و فداکاران اولیه را از میدان بیرون می کنند. این جریان به قدری شایع شده که می گویند: «انقلاب فرزندخور است»، در حالی که انقلاب فرزندخور نیست، بلکه غفلت از نفوذ فرصت طلبان است که فاجعه به بار می آورد. مبارزه با فرصت طلبان، علی رغم تظاهرات فریبنده آنان، یکی از شرایط اصلی ادامه نهضت در مسیر اصلی خود است.
به اعتقاد استاد مطهری، نهضت خدایی باید برای خدا آغاز شود و برای خدا ادامه یابد، و هیچ اندیشه غیرخدایی در آن راه نیابد تا عنایت و نصرت الهی شامل حال آن گردد.
ابهام در طرح های آینده
تجربه نشان داده است که روشن نبودن طرح های آینده، ضایعات اساسی به بار می آورد. یک نهضت باید طرح های روشن و خالی از ابهام برای دوران پس از پیروزی و سازندگی داشته باشد که مورد قبول و تأیید رهبران آن باشد تا از بروز ضایعات جلوگیری شود. این برنامه ریزی دقیق، ضامن پایداری و ثمردهی نهضت است.
انحراف معنوی و نیت ها
ششمین آفتی که یک نهضت خدایی را تهدید می کند، از نوع معنوی است؛ یعنی تغییر جهت اندیشه ها و انحراف مسیر نیت ها. یک نهضت خدایی باید برای خدا آغاز شود و برای خدا ادامه یابد و هیچ خاطره و اندیشه غیرخدایی در آن راه نیابد تا عنایت و نصرت الهی شامل حالش گردد. آنکه نهضت خدایی را آغاز می کند، باید جز به خدا نیندیشد، توکلش بر ذات مقدس او باشد و دائماً حضور ذهنی داشته باشد که در حال بازگشت به اوست. خداوند وضع و سرنوشت مردمی را عوض نمی کند، مادامی که آن ها خودشان را و آنچه به اندیشه ها و رفتارهایشان مربوط است، تغییر ندهند. این آفت، بر اهمیت خلوص نیت و توکل به خداوند برای پایداری نصرت الهی تأکید می کند.
شرایط موفقیت مصلح
استاد مطهری در پایان مباحث خود به شرایط لازم برای موفقیت یک مصلح دینی اشاره می کند. او معتقد است که در هر نوع بردگی، امید رهایی از طرف مالک وجود دارد، مگر در بردگی از نوع طمع که امیدی از جانب مالک به رهایی نیست؛ در اینجا اختیار رها شدن به دست برده است نه مالک. کسی که می خواهد امر خدا را برپا دارد، باید از این اسارت رها باشد. «حریّت و آزادی معنوی» شرط توفیق مصلح دینی است.
همان طور که یک فرد زبون و ملاحظه کار، توفیق اصلاح خدایی را نمی یابد، و یک بیمار گرفتار موفق به مداوای جامعه خود نمی گردد، یک اسیر و بنده مطامع نفسانی نیز موفق نخواهد شد دیگران را از اسارت های اجتماعی یا معنوی آزاد سازد. این دیدگاه بر اهمیت خودسازی و رهایی از بند هواهای نفسانی برای ایفای نقش مؤثر در اصلاح جامعه تأکید دارد، چرا که تنها کسی که خود از درون آزاد باشد، می تواند دیگران را به سوی آزادی واقعی هدایت کند.
استقلال روحانیت شیعه، چه از نظر روحی که به خدا متکی است و چه از نظر اجتماعی که به قدرت مردم وابسته است، مزیت بی بدیلی در رهبری نهضت های ضد استبدادی و ضد استعماری برای آنان فراهم آورده است.
نتیجه گیری
کتاب «بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر» اثر استاد شهید مرتضی مطهری، صرفاً یک مرور تاریخی نیست، بلکه تحلیلی عمیق و راهگشا از ریشه ها، چالش ها و چشم اندازهای نهضت های اسلامی است. استاد مطهری با تیزبینی خاص خود، نه تنها پیشگامان بیداری اسلامی در جهان اهل سنت (مانند سید جمال، عبده، کواکبی و اقبال) را معرفی می کند، بلکه با برجسته سازی امتیازات روحانیت شیعه، به تحلیل جامع نهضت اسلامی ایران می پردازد. او ماهیت این نهضت را از جنس حرکت های پیامبران می داند که ریشه در فطرت خداجو و بیداری وجدان اسلامی دارد.
اهداف این نهضت، از دید مطهری، شامل بازگرداندن نشانه های راه خدا، اصلاح بنیادین زندگی مردم، امان یافتن مظلومان و برپایی حدود الهی است. اما شاید یکی از مهم ترین بخش های این کتاب، توجه به «آفات نهضت» باشد؛ از نفوذ اندیشه های بیگانه و تجددگرایی افراطی تا ناتمام گذاشتن نهضت، رخنه فرصت طلبان و انحراف معنوی نیت ها. این هشدارها، راهنمایی های ارزشمندی برای حفظ خلوص و پایداری هر حرکت الهی است. اندیشه های ماندگار شهید مطهری در این کتاب، نه تنها برای درک تاریخ معاصر اسلام و ایران حیاتی است، بلکه کلید فهم چالش های کنونی جهان اسلام و راهکارهای برون رفت از آن ها را نیز در اختیار علاقه مندان قرار می دهد. توصیه می شود برای دستیابی به درکی جامع تر و عمیق تر از مباحث مطرح شده، به متن کامل کتاب مراجعه شود.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب نهضت های اسلامی در ۱۰۰ سال اخیر | مطهری" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب نهضت های اسلامی در ۱۰۰ سال اخیر | مطهری"، کلیک کنید.